چفیه متبرک؛ خاطره ای از شهید غلامحسین راهواره
خاطرات شهید غلامحسین راهواره راوی :حوا دلاور مادر شهید موضوع خاطره چفیه متبرک پسرم روز اعزامش به من میگفت شما بجای اینکه سر راه من بیایید بهتراست به نماز جمعه بروید.اینطوری خیلی بهتر است .مرا به نماز جمعه برد.سر و رویش را بوسیدم .پیشانی اش را بوسیدم و خداحافظی کرد .دوباره برگشت من یک چفیه … ادامه خواندن چفیه متبرک؛ خاطره ای از شهید غلامحسین راهواره
برای جاسازی نوشته، این نشانی را در سایت وردپرسی خود قرار دهید.
برای جاسازی این نوشته، این کد را در سایت خود قرار دهید.